AREZOOHAYE KHOFTEH
IBS
سلام بر دوستاي گلم.دلم براتون يه ريزه شده بود. ديروز رسيديم خونه,از ساعت 7 شب تا 10 صبح يك خواب راحت كردم.خيلي حال داد,بس كه خسته بودم راحت اينقدر زياد خوابيدم. قبل از بريم خيلي استرس داشتم كه باز مثل دفعه قبل اذيتم نكنه و اونجا عذاب بكشم. تو راه كه اصلا حالم بد نشد و تا اونجا اصلا براي wc وانستاديم.اين چند روز هم به لطف اين داروها اونجا خيلي حالم خوب بود.خيلي راحت سر سفره مينشستم و با اشتها غذا ميخوردم. اين داروي ملين هم طوري تنظيم كرده بودم كه اس.... نگيرم.شبها زودتر ملين رو ميخوردم كه صبح زود كه همه خوابن اثر كنه و برم wc.آخه وقتي ميخورم 10 ساعت بعد اثر ميكنه واسه همين دقيق تنظيم ميكردم. تازه با داييم اينا و بدون بابام هم رفتم بيرون.اصلا هم استرس نداشتم كه شايد حالم بد شه كلا خيلي خوب بود.البته بعضي جاها هم خوش نگذشت,با مامانم دعوام شد.وقتي عصبي ميشم معدم خيلي ميسوزه.وقتي دعوام شد خيلي معدم سوخت اما قرص خوردم خوب شد. اما يه چيز بد اين بود كه مثل قبل خيلي حال و حوصله نداشتم و اونجور كه بايد از موقعيت لذت نميبردم.نميدونم چرا اينجور شدم.ولي همينشم خوب بود. برا برگشتن چون ميخواستيم صبح حركت كنيم من ديگه دارو رو نخوردم كه تو راه wc نرم.واسه همين يبوست گرفته بودم اينقدر روده ها درد ميكردن.فقط مردم تا رسيديم. به خاطر اينكه درد ميكرد عصبي شده بودم تو راه يه جاي قشنگ بود ما بچه ها گفتيم چند دقيقه بشينيم اما باباها گفتن نه.منم با بابام و دوتا داييم دعوا كردم و رفتم نشستم تو ماشين و در رو محكم بستم چند تا عكس هم براتون گرفتم و ميذارم تا دلتون واااا شه
نظرات شما عزیزان:
سلام گلم
خیلی خیلی خوشحال شدم که حالت خوب بوده اونجا و اذیت نشدی عکسا هم خیلی قشنگ بود پاسخ:سلام سحري. مرسي عزيز دلم.فدات شم گلم. مرسي آبجي مرضیه
![]() ساعت15:42---8 آذر 1391
جوابمو همینجا بدی میام میخونم
منم عاشق عکاسی ام مهرداد
![]() ساعت18:08---7 آذر 1391
بابا عکاس!!!خوشحالم که به خاطر بیماری توی مسافرت اذیت نشدی!!!!!!
پاسخ:مرسي.خجالتم نديد,تشويق نكنيد.من بدون شما هيچم(خنده زياد) مرسي مهرداد جان.خيلي دلم ميخواد شما هم خوب بشيد.
خوش اومدی.به سلامتی.باید روی شنا مینوشتی آی لاو شیراز مثل اینی که من روی شنای بوشهر نوشتم.
emad:
آفرين ماشا الله چه وب قشنگي داري
![]() به من زياد خوش نگذشت ديگه تورو نميدونم اينجوري كه تو ميگي معلومه خوش گذشته. ![]() ![]() ساعت21:22---6 آذر 1391
sina:
به به - حسابی دیگه ....
عکاسم که هستییی - خوب عکس میگیریا ![]() انقدرم قرص دارو الکی نخور ، خوب نیست پس با همه دعوا کردی ظاهرا ![]() ![]() عکس کم گذاشتی - از ملین هم عکس میذاشتی ![]() ![]() ساعت20:10---6 آذر 1391
مرضيه:
![]() ![]() ![]() ![]() بچه رو هوایی کردی رف... حالا دلم خواس... منم ببر زود!! همیشه بهت خوش بگذره آبجی جونم i love u too چه به خودم گرفتم ![]() میدونم منظورت من بودم ![]() دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:, :: 15:43 :: نويسنده : Faezeh-18
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |